سفارش تبلیغ
صبا ویژن
دنیای من
دانش یاری می رساند، حکمت ره می نماید . [امام علی علیه السلام]
>> ( پنج شنبه 85/2/28 :: ساعت 1:9 عصر)

 

سلام

1.تاسف فراوان که برخلاف تمایل شخصی وبلاگ حالت غمناکی گرفت سعی میکنم دیگه تکرار نکنم و ابراز ننمایم!

2.در فکر هستم که وبلاگی رو برای پرداختن به موضوعات روز و بیان دیدگاههای خودم اختصاص بدهم

و وبلاگی رو برای مسایل شخصی .اگه دوستان اسمی برای وبلاگ اولی در نظر دارند بفرمایند !(جایزه داره )

3.روزگار برد وباخت داره و من وشما و دیگری هم براش فرقی نداره .اما نمونه جالب اون باخت آرسنال به بارسلونا

بود مخصوصا وقتی آرسنالی ها از جلوی جام عبور می کردند و نگاه نمی کردند !

خیلی غم انگیز بود دلم برای آرسن ونگر خیلی کباب شد !!

4.اخبار کانال 1 (سوء تفاهم نشود کانال 1 خودمون رو می گم !!) صحنه هایی رو پخش می کرد

 از اینکه خیلی از مردم توانایی خرید گوشت رو ندارند و حتی بعضی از اونها فقط استخوان می خرند

 یا بعضی 100 گرم برای استفاده 5 نفر ! و ما هم که عادت داریم همان لحظه سر تکان می دهیم و می گوییم

کاری باید کرد و البته یک دقیقه بعد با خبر اسامی تیم ملی می رویم در هیجان جام جهانی و یادمان می رود

و باز روز از نو و روزی از نو ! (اصلا من وشما که هر روز نگران وبلاگ و سایت و ایمیل های خودمون هستیم

و گلایه از نرسیدن اس ام اس های جوک و آف لاین دوستان وقتمان را پر کرده و شاید قیمت گوشت را هم

ندانیم رو چه به این مشکلات مردم .پس مسوولان رو برای چی انتخاب کرده ایم !!)

5.من هیچ مشکلی ندارم ! هیچ کس من رو دور نزده ! هیچ ملالی نیست ! همه کارها روبراه هست !

من از هیچ کس جز خودم گلایه ندارم !  هیچ کس به من بدی نکرده ! (خوب شد الهه امید عزیز !!!)

6.در مورد نامه به بوش و انرژی هسته ای هم حرف داشتم ! در وبلاگ جدید خواهم نوشت ( می بینید چقدر

مسایل  من حل شده که فکر آزاد برای تحلیل کارهای بزرگان نیز به وفور یافت می شود !)

7.از قهرمانی یوونتوس هم که ساده نتوان گذشت هر چند با تبانی باشد (اصل قهرمانی است !

دیگران هم بلدند بروند داور را بخرند ! اگر نه بروند به رییس ورزش بگویند ما قهرمانی می خواهیم !!)

 


  نوشته های دیگران ()
>> ( شنبه 85/2/23 :: ساعت 5:34 عصر)

هرچی فکر کردم در مقابل این همه بحران حقیقی و خودساخته چه کنم به نتیجه ای نرسیدم جز این که

   رفتم امامزاده اسماعیل در 50 کیلومتری قم در بالای کوه و در منطقه ای زیبا و دلنشین

خدایا عاشقان را با غم عشق آشنا کن
ز غمهای دگر غیر از غم عشقت رها کن
تو خود گفتی که در قلب شکسته خانه داری
شکسته قلب من جانا به عهد خود وفا کن
خدایا بی پناهم، ز تو جز تو نخواهم
اگر عشقت گناه است، بین غرق گناهم
دو دست دعا فرا برده ام به سوی آسمانها
که تا پرکشم به بال غمت رها در کهکشانها
چو نیلوفر عاشقانه چنان می پیچم به پای تو
که سر تا پا بشکفد گل ز هر بندم در هوای تو
به دست یاری اگر که نگیری تو دست دلم را دگر که بگیرد
به آه و زاری اگر که نپذیری شکست دلم را دگر که پذیرد

 


  نوشته های دیگران ()
>> ( چهارشنبه 85/2/20 :: ساعت 7:39 عصر)

 

مسلمانان! مرا وقتی دلی بود     

که با وی گفتمی گر مشکلی بود

به گردابی چو می افتادم از چشم

به تدبیرش امید ساحلی بود

دلی همدرد و یاری مصلحت بین

که استظهار هر اهل دلی بود

ز من ضایع شد اندر کوی جانان

چه دامنگیر – یا رب – منزلی بود

هنر بی عیب حرمان نیست لیکن

ز من محروم تر کی سایلی بود

سرشکم در طلب درها چکانید

ولی از وصل او بی حاصلی بود

بر این جان پریشان رحمت آرید

که وقتی کاردانی کاملی بود

مرا تا عشق تعلیم سخن کرد

حدیثم نکته هر محفلی بود

مگو دیگر که حافظ نکته دان است

که ما دیدیم و محکم غافلی بود

 

 

باقی سکوت ...

 


  نوشته های دیگران ()
>> ( شنبه 85/2/16 :: ساعت 12:27 صبح)

 

سلام

دلا امشب سفر دارم          چه سودایی به سر دارم

        حکایتهای پرشرر دارم             چه بزمی با تو تا سحر دارم

1.خیلی حال وحوصله نوشتن نیست چرا ؟واقعا می خواهید بدونید!! بخشی از دلایل اون  رو می گم براتون

اول همه بر اثر یک اتفاق در آخرین لحظه معلوم شد طرف قرارداد ما در تهیه یک کتابخانه دیجیتالی قصد داشته

یک میلیون تومان نا قابل از ما زیادی بگیره به اسم انجام کار تخصصی تر به همین دلیل کار فعلا دوماه عقب افتاد

در امور مالی بر اثری پافشاری بر یکسری عقاید بر حق حدود دویست هزارتومان ناقابل تر از حقوق

ماهیانه من کسر شد !!!!  در ادامه در فضای کاری دونفر از همکاران عزیز شدیدا سعی بر سو استفاده

از محیط مرکز داشتند که با جنگ اعصاب تا حدی جلوگیری شد

در همین بین دو تا از چهار سایت اینترنتی که زیرنظر من فعال هست توسط عزیزی نفوذی به مدت یک هفته از کار افتاد

 و دقیقا دو سه هفته ای بعد از حل مشکل این بار هر چهار سایت ما بدلیل از کار افتادن سرور اصلی

 از صفحه شبکه جهانی حذف شد و بعد از کلی رایزنی همراه با تشنج به صورت نصف و نیمه به صحنه بازگشت

در همین گیر و دار آن ضربه مهلک نیز که گفتم نپرسید که نخواهم گفت در نهایت معرفت بر من وارد شد

 در این حال و روز دبیر عزیز دوران تحصیل آمدند پیش من که فلانی 15میلیون تومان ناقابل بده یکساله بر می گردونم !!!!

و آنقدر از اوضاع خرابش با لحنی غمبار می گفت که حال من را نیز بدتر کرد و تازه شب همان روز دوستی تلفنی

دومیلیون وام در عرض سه روز می خواست !!!! (بیچاره خودم که چه فکرا مردم از راه دور می کنند !!)

همه این قصه ها  و غصه ها و آنها که نتوانم گفت در کمتر از45 روز بر من گذشته است

الهه امید عزیز که من را در این مدت ندیدی ممنون از اینکه یک بار هم تلفنی حالی از من نپرسیدی !!!

2.رفته بودم تا باغ یکی از دوستان در بین راه دیدم شقایقها رو که باز هم فصل اونهاست

 دلم بیشتر گرفت بر تنهایی خودم !!!! و بر روزهای از دست رفته

من امشب با خدای خود مناجاتی دگر دارم                 نیایش ها به درگاهش از این شور و شرر دارم

    زلطف بیکران او تشکرها کنم اما                            شکایتها به درگاهش ز سودای بشر دارم

      نمی ترسم از فتنه طوفان                                  دلی چون دریای خزر دارم

      به بی تابی قلب عاشقان                                   پیامی از شمس و قمر دارم

  


  نوشته های دیگران ()
>> ( دوشنبه 85/2/11 :: ساعت 9:52 صبح)

 

سلام

1.این یک امر بدیهی است که تمام حوادث و اتفاقات این دنیا براساس حکمت و مصلحتی است که اکثر اوقات ما از درک

چرایی آن عاجزیم و به همین دلیل هم با کوچکترین نامرادی ناله و شکوه ما به درگاه الهی بلند می شود که وای

خدایا بار الها چرا چنین چرا چنان چرا من چرا او نه !!!!! واینجاست که باید بپذیریم در همه موارد زندگی مادی تلاش

می کنیم تا به درجه های بالاتری برسیم اما در خداشناسی و مسایل اعتقادی به دلیل آنکه یک امر شخصی

 تلقی می شود !!!غالبا نه گامی بر می داریم و نه حاضر به شنیدن حرف دیگران می شویم که به لطف خدا آنقدر 

فهم و کمال مادرزادی را دارا هستیم که تمام کارهای خدا را با عقل خود می سنجیم و به آن نمره می دهیم

 و به لطف بعضی اشتباهات !!!برای دستورات الهی نیز بر اساس فهم و عقل خود رتبه بندی قایل می شویم

و هر کدام را که دوست داشتیم انجام می دهیم و هر کدام هم که حوصله اش نبود  شاید وقتی دیگر !!!!!!!

اما  این همه خدا دوستی من هم در این وقت بدون دلیل نیست ماجرا به آنجا بر می گردد که ده روز پیش عزیزی

مرحمت نمودند و منتهای بی انصافی و بی معرفتی خود را به نمایش گذاشتند و ضربه ای به زعم خود مهلک

 به  حال و روز من وارد کردند (لطفا تلفنی نپرسید کی  چی کجا که نخواهم گفت!!!!!!) و اما در ابتدای امر

آنقدر من گیج و شکست خورده بودم که انگاری ماتمی عظمی وارد شده که از تحمل من خارج است و اتفاقی

افتاده که به ظاهر مدتی باید تلو تلو خورد تا از شوک آن خارج شوم !!!!! واما به لطف الهی سه چهار روز قبل

آنچنان کارهای مرکزمان بدون مقدمه بهم ریخت و مرا مشغول انسجام مجدد آن کرد که گویی هیچ مشکلی جز حل

این اتفاق تازه در این روزگار نیست و حتی به نحوی می توان گفت آن ضربه به حاشیه رفته و  من فرصت

فکر کردن به آن را هم ندارم و نیازی هم به آن نمی بینم حتی نیازی به انتقام !! که معمولا وقتی داغ هستیم

اولین چیزی است که به ذهنمان خطور می کند این بهم ریختگی امور دفتر در هر زمان دیگر واقعا

غیر قابل تحمل بود اما امروز هم قابل تحمل است و هم خوشحال کننده و هم خنثی کننده زهر دوست نمایان !!!!

و اینجاست که باید در هر حادثه ای تامل کرد و اینقدر زود به جنگ با خدا نباید رفت !!!!!!!

 من یکی که فعلا از خدا ممنون هستم بابت مشکل جدید و شکرش می گویم هزار هزار !!

               غمناک نباید بود از طعن حسود                     شاید که چو وابینی خیر تو در این باشد

 


  نوشته های دیگران ()
<      1   2   3   4   5   >>   >
 
فهرست ها
 RSS 
خانه
ارتباط با من
درباره من
پارسی بلاگ

بازدید امروز: 0
بازدید دیروز:  3
مجموع بازدیدها:  27159
منوها
» درباره خودم «


دنیای من


» فهرست موضوعی یادداشت ها «

روابط اجتماعی[32] .
» آرشیو مطالب «

هفته اول
هفته سوم
هفته دوم
هفته چهارم
هفته پنجم
هفته ششم
هفته هفتم
هفته هشتم
هفته نهم

» لوگوی وبلاگ «